باز محرم آمد و اشك هايش براي حسين
باز محرم آمد و ناله هايش براي زينب
باز محرم آمد و دلتنگي هايش براي رقيه
باز محرم آمد و دل شكستگي هايش براي عباس

دهه اول محرم كه مي شود بغض عجيبي روي سينه مان سنگيني مي كند و اشك ها در چشمانمان  دور دور  مي زند و منتظر تلنگري است كه جاري شود ...

كاش به جاي اين همه دل نازكي كمي هم از صبر زينب مي آموختیم كه در سخت ترين شرايط محكم بايستیم تا دشمنانمان بلرزند ...

كاش به جاي اين همه بي تابي كمي از استقامت حسين ع مي آموختیم و كمي از وفاداري ابوالفضل ع ....

و كاش ذره اي از جوانمردي حسين در وجود مان  بود ...

كاش و صد ای کاش .....

فراموش نکنیم تباکی بر اهلبیت عصمت و طهارت ع ، اون حالت محزون و اون حالت گریه در گوش دادن به مصیبتها  به خود میگیریم ، همین حالت آخرت ما را اباد میکند

حال این تباکی است ، اگر اشکی  قدر بال مگسی بر چشم حلقه ببندد که هیچ...........

اگر بر گونه جاری شود و بر زمین بچکد که ...................................

جانم فدای حسین ع

که بهشتمان را به بهانه میدهند


 
آقا جان
قربان مصیبتهای سوزناک تو
چقدر فرق است بین اینکه ” سرت ” را به دامن دخترت بگذاری ، تا این که ” سرت ” را  به دامن دخترت بگذارند….


صل الله علیک یا ابا عبدالله