مناسبت های ماه رجب
ولادت امام محمد باقر(ع)
شهادت امام علی النقی الهادی (ع)
ولادت امام محمد تقی حضرت جواد (ع)
ولادت حضرت علی (ع)
وفات حضرت زینب(س)
شهادت امام موسی کاظم(ع)
مبعث حضرت رسول اکرم(ص)
ولادت امام محمد باقر(ع)
شهادت امام علی النقی الهادی (ع)
ولادت امام محمد تقی حضرت جواد (ع)
ولادت حضرت علی (ع)
وفات حضرت زینب(س)
شهادت امام موسی کاظم(ع)
مبعث حضرت رسول اکرم(ص)
شهادت مظلومانه امام هادی النقی (ع) را به پیشگاه حضرت ولیعصرصاحب الزمان (عج) و همه شیعیان ومحبین واقعی، شیفتگان طریق هدایت و ولایت تسلیت عرض می کنیم



شهادت امام علی النقی الهادی علیه السلام
به محضر شریف امام زمان عج تسلیت و تهنیت باد

ای در سپهر مجد و شرف ، رويت آفتاب
در بزم ما بتاب و، رخ از دوستان متاب
از پا فتاده ايم، ز رحمت تو دست گير
ما را كه دل ز آتش داغت بود كباب
جمعيم ما و ليك پريشان به ياد تو
وزما شكسته تر دل زهرا و بوتراب
يا هادی المضلـّين(1) ، كز مردم ضلال
جسمت در التهاب و روانت در التهاب
تو آفتاب عالمی و از افول تو
افتاده است در همه ذرات انقلاب
ای آيت توكل وآيه ی رضا
ديدی جنايت از متوكل تو بی حساب
گاهی دهد مكان تو در بركة السّباع
گاهی درون محبس دشمن به پيچ و تاب
تو زاده بزرگ جوانانی جنّتی
ای از ستم شهيد شده درگه شباب
آن شربتی كه داد به اجبار دشمنت
گويا شرنگ مرگ بــُد و آتش مذاب
كاتش به جسم و جان تو پروانه سان فتاد
وز سوز زهر جسم تو چون شمع گشت آب
ای بردرت نثار درود ملائـــكه
امروز بر سلام "مــؤيد" بده جواب
-------------
چرا چنين متوكل به ما جفا كردى
شدى به كين متوسل ستم روا كردى
غم مدينه مرا كم نبود اى ظالم؟
كه طعن و تهمت و تبعيد را روا كردى
مگر مرا به تمسخر گرفتهاى كان شب
به جشن و لهو و لعب خواهش غنا كردى
براى من شب جشن تو پر ز ماتم بود
خوشى نبود كه بر پايىِ عزا كردى
سرور و بزم تو تنها سر بريده نداشت
چرا سرم نبريدى؟ به من جفا كردى
ز روى پاك و نجيبم حيا نكردى تو؟
چسان ز شعر من اى بى حيا حيا كردى
عبادت شب و ذكر و ترحمم ديدى
ولى به دشمنى خويش اتّكا كردى
هزار نقشه به قتلمكشيدى واجرا
بدست معتز ملعون در انتها كردى
براى حفظ متاعِ دو روزه دنيا
تو باب، در همه جا، سبّ اوصيا كردى
به بغض آل على راه كربلا بستى
جفا به زائر وسلطان نينوا كردى
براى عُسرت و آزار زائران حسين
پس از دو قرن عجب ظالمانه تا كردى
چه دستها كه بريدى ز قبر پاك حسين
به زجر و حرمله و شمر اقتدا كردى
يزيد آب بر او بست و تو حَرَم بر آب
به شاه تشنه لبان كار اشقيا كردى
--------------
گرفته جان نفسم در ثناى حضرت هادى
دُر سخن بفشانم به پاى حضرت هادى
نداشت طوطى جانم هنوز لانه به جسمم
كه بود مرغ دلم آشناى حضرت هادى
صفا و مروه كجا و حريم يوسف زهرا
صفاست در حرم با صفاى حضرت هادى
مقربان الهى فرشتگان بهشتى
كشند منت لطف و عطاى حضرت هادى
ز دست رفته شكيبم خدا كند كه نصيبم
شود زيارت صحن و سراى حضرت هادى
درندگان زمين التجا برند به سويش
پرندگان هوا در هواى حضرت هادى
اگر به سامره ام اوفتد گذر سرو جان را
كنم نثار به گنبد نماى حضرت هادى
دلم كه درد گناهش به احتضار كشانده
پناه برده به دارالشفاى حضرت هادى
مرا چه قدر كه گردم گداى خاك نشينش
كه هست خازن جنت گداى حضرت هادى
دهد به روح لطيف ملك، صفا و طراوت
ملاحت سخن دلرباى حضرت هادى
به خاك عطر بهشتى پراكند اگر آيد
نسيمى از طرف سامراى حضرت هادى
به عمر دهر مرا گر دهند عمر، نيرزد
به لحظه اى كه كنم جان فداى حضرت هادى
به تيرگى نبرى روى و راه خود نكنى گم
هدايت است به ظل لواى حضرت هادى
بخوان زيارت پر فيض جامعه كه برى پى
به ارزش سخن دلرباى حضرت هادى
مرا رضايت ابن الرضا خوش است كه دانم
بود رضاى خدا در رضايت حضرت هادى
-------------
آن روز از کبوتر زخمی پری نبود
خورشید فاطمه که به این لاغری نبود
شد مثل مادرش به خدا راه رفتنش
فرقی که داشت این که جوان بستری نبود
آیا دلیل غصّه ی او زهر بوده؟ نه
از آن شراب، دردسر بدتری نبود
یک بی حیا و ظرف شراب و امام بود
اما به لعل لب، لب چوب تری نبود
یک شهر دشمن از همه جانب ولی دگر
چشم طمع که در پی انگشتری نبود
آنجا کشنده بود که در پیش دختران
میزد یزید چوب، وَ آب آوری نبود
ای کاش در مقابل چشمان خواهری
رأس بریده داخل طشت زری نبود
فریاد می کشید صدای گرفته ای
بابا محاسن تو که خاکستری نبود
وای از غروب شام غریبان که ناقه بود
امّا میان جمع، علی اکبری نبود
دیگر زبان روضه ی من لال یک کلام
من فکر می کنم خبر از معجری نبود
منبع: انجمن مداحان شهرستان بابل