جهت دریافت سبک نوحه به آخر مطلب مراجعه کنید

شعر حاضر سروده شده توسط شاعر محترم جناب آقای رحیمی

 

 

 

زمان غربت مولا

 

گرفته رنگ اشک و آه و التماس ،چشای محزون علی

یه عمره روضه می خونه برای یار، نگاه بی جون علی

 

پر از شوق، سفر می شه، دل خونش
دل اهل ،سماواته، پریشونش

خیمه زده، غبار غم ،تو چشمای پر شررش
یه عمره که، شکسته از، فراق یاس پرپرش

 

«آه و واویلا ، از غم مولا

داره آروم آروم میره کنار زهرا»

 علی غریبه(3)

 

میاد صدای قدمای خسته ای، تو کوچه های بی کسی

خیمه زده تو چشمای بی رمقش، ابر غم و دلواپسی

 

خبر داره ،فقط چاه از دل حضرت
آروم آروم می ریزه اشکای غربت

تو کوچه ها دلش میشه اسیر درد و اضطراب
یادش میاد ماجرای مدینه و زخم طناب

 

«آه و واویلا ، از غم مولا

داره آروم آروم میره کنار زهرا»

 علی غریبه(3)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

زمان ضربت خوردن

 

افتاده توی بستر دلخستگی یه پهلوون نیمه جون

شکسته مثل فرق حضرت علی ارکان هفت تا آسمون

 

شده عالم پر از شیون پر از ناله
می ریزه از چشای بارونیش لاله

نیگا کنید مثه مادر گرفته دست به پهلوهاش
نمونده از غم زهرا توانی توی زانوهاش

 

«چشاش یه دریاست ، لبریز غمهاست

از تو نگاش یه آسمون غریبی پیداست»

علی غریبه(3)

 

میون دست یتیمای شهر غم کاسه های کوچیک شیر

افطاری هاشونو همه نذر می کنند برای حضرت امیر

 

یکی یکی دارن با اشکای نم نم
می ذارن روی زخمای دلش مرهم

همه میگن ما می مونیم اسیر نور عین تو
تا دشت سرخ کربلا در سایة حسین تو

 

«چشاش یه دریاست ، لبریز غمهاست

از تو نگاش یه آسمون غریبی پیداست»

علی غریبه(3)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

لحظات شهادت

 

زینب اون با التماس وا می کنه، پلکای از خون ترشو

حسین و عباس اومدند تا بشنوند صحبتای آخرشو

 

آروم آروم می شه آمادة رفتن
داره میگه با گریه و غم و محن

داره می گه به عباسش با ناله و شیون و شین
عزیز من تو کربلا جون تو و جون حسین

 

«هر دلی امشب ، می سوزه از تب

همه با هم میگن امون از دل زینب»

علی غریبه(3)

 

میگه به کوفه ای دیار بی وفا الهی آتیش بگیری

دارم می بینم روزی که زینبمو میارن اینجا اسیری

 

تو دستاشون پره از سنگ و خاکستر
برا مهمونیِ باغ گل پرپر

می خونه با ناله و اشک از روضه های کربلا
از تنور و نیزه ها و ماجرای طشت طلا

 

«هر دلی امشب ، می سوزه از تب

همه با هم میگن امون از دل زینب»

علی غریبه(3)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

شام غريبان آقا

 

تابوت دل شکسته ای رو می برن رو شونه های خسته ای

بر سر و سینه می زنن با چشمای به موج خون نشسته ای

 

نگاهاشون پریشون خاطر و سـرده
دلاشون مصحف اشک و غم و درده

می پیچه تو آسمونا ، نالة ماتم و عزا
که شبونه ، داره میره ، مرد غریب کوچه ها

 

« هر دلی محزون ، خسته پریشون

همه عالـم سیاپوش داغ آقامـون »

علی غریبه(3)

 

چی میکشن اون دمی که خاک میریزن روی تن بی رمقش

بوسة آخرو حسین می گیره از چهرة‌ رنگ شفقش

 

تو آتیش غریبی می سوزه دلها
دلم خـونه به یاد داغ عاشـورا

امون از اون مرثية حسین و دفن پیکرش
می ذاره لب زينب روي رگای سرخ حنجرش

 

« هر دلی محزون ، خسته پریشون

همه عالـم سیاپوش داغ آقامـون »

علی غریبه(3)

 

 

 

 

دانلود سبک